رسالت اسلامی

نشر و ترویج معارف اسلامی

رسالت اسلامی

نشر و ترویج معارف اسلامی

رسالت اسلامی
این سایت درصدد نشر و ترویج معارف اسلامی برگرفته از آموزه های قرآن کریم، پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلّم) و ائمّه معصومین علیهم السلام می باشد.
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

فرازهایی از زندگینامه مرجع عالیقدر

«حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمدتقی مدرسی(مدّ ظلّه العالی)»

 

حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمدتقی مدرسی(مدّ ظلّه العالی)، زندگی علمی خود را در کربلای امام حسین(علیه السلام)، یعنی محیط دانشْ پرور، پرورشْ محور و هدفمند، آغاز کرده، علوم مختلف را نزد عالمان، مراجع و مدرسان بزرگ آموخت. ایشان بر اثر توفیقات الهی، توجه ویژه ای به قرآن کریم داشت؛ به گونه ای که سالیان بسیاری از زندگی علمی خود را وقف قرآنْ پژوهی، تدبّر، تدریس، و استنباط ارزشها و مبانی دین مبین، از قرآن کریم نمود، تا از این رهگذر، در کنار بررسی سنت نبوی(صلّی الله علیه وآله) و احادیث اهل بیت(علیهم السلام) و یاری گرفتن از خِرَدِ پالایشْ شده به واسطه وحی، راه اجتهاد و استنباط را درپی گیرد؛ از همین رو، بیشتر فعالیتهای علمی و عملی آیت الله مدرسی را، «اهتمام به قرآن» تشکیل می دهد.

ایشان از ابتدای جوانی، در کنار فراگیری و آموزش علوم اسلامی، تلاشهای رسالتْ گونه خود علیه رژیمهای طاغوتی را (که سایه سنگینشان تمام جهان اسلام، به ویژه عراق را فرا گرفته بود) نیز آغاز کرد. معظم له، از همان روزهای نخست، علم و عمل را همراه نموده بود؛ هم به اجتهاد علمی می پرداخت و هم به جهاد عملی، و از این رهگذر، شخصیت آیت الله العظمی مدرسی، دو بُعد: اجتهاد علمی و جهاد عملی را در خود جمع کرده بود.

گفتنی است، هجرت اجباری ایشان از وطن، عامل مهمی برای شناخت بیشتر معظم له از جهان اسلام به طور خاص، و به طور کلی از تمام جهان شد. از همین رو، آیت الله مدرسی به طور فزاینده با جریانهای: فکری، فلسفی، سیاسی و... آشنایی یافته، در زمینه های مختلف و در سطوح گوناگون، با چالشهای بسیاری به مقابله برخاست. ایشان طی یک دوره مبارزه های طولانی، رهبری چندین جنبش تحولْ خواهِ رسالتْ مدار را در کشورهای مختلف بر عهده داشت؛ تا جایی که بسیاری از جنبشها و گروههای مبارزِ رسالتْ محورِ فعال در عرصه جهان اسلام، از اندیشه ها و برنامه های ایشان بهره مند گشته اند. همچنین کتابها و سخنرانیهای معظم له، به یکی از منابع اصلی، برای دمیدن روح پویایی، و عمل و اقدام در کالبد گروههای مبارزِ رسالتْ محور و نخبگانِ هدفمند، در مناطق مختلفی از جهان منجر شد.

وقتی کتاب نخست ایشان از مجموعه «الوجیز فی الفقه الإسلامی» در سال 1412ق، و بعد از آن، رساله شان برای نخستین بار، و به خواست بسیاری از علما و فعالانِ رسالتْ محورِ جهان اسلام در سال 1423ق انتشار یافت، با پذیرش بی نظیر مردم مؤمن روبرو گشت؛ زیرا مجامع ایمانی، تشنه تقلید از مرجعیتی بودند که تمام شرایط رهبری، شامل: علم، تقوی، توانایی، پیشینه مبارزاتی و نهضتی، ارتباط محکم با کتاب خدا و سنت شریف، و قدرت مقابله با جریانهای منحرف فکری را داشته باشد؛ بنابراین بخش نخست رساله عملیه معظم له، با عنوان «أحکام العبادات» و سپس بخش دوم آن ذیل عنوان «أحکام  المعاملات» (که به دلیل زبان عصر و همهْ فهم آن، و نیز به علت طرح جدید برای ابواب فقهی، از دیگر آثار همانند، متمایز می گردد)، فراگیر شده، از سوی مردم مؤمن و حوزه های علمیه با استقبال بالایی روبرو گشت.

از شاخصه های آیت الله العظمی مدرسی، دیدارهای فراوان ایشان با تمام اقشار جامعه، از جمله گروه های: علمی، سیاسی، حکومتی، مدیریتی، و دیگر گروه ها (چه در عراق و چه خارج از عراق) می باشد. چرا که ایشان تنها به خود کشور عراق توجه نمی کنند، بلکه به مسائل همه امت اسلام، در جای جای جهان توجه دارند؛ معظم له بر این عقیده هستند که مسئولیت ایشان تنها به وطن خودشان منحصر نیست؛ بلکه باید چون یک مرجعِ تقلیدِ رسالتْ محور، به تمام پیروان اهل بیت(علیهم السلام)، بلکه تمام مسلمانان و مستضعفان، حتی در دورترین نقاط جهان توجه داشته باشند. دیگر شاخصه آیت الله العظمی مدرسی، سفرهای گوناگون به تمام نقاط جهان است، که بدون توجه به مسائل امنیتی و مسؤولیتهای بی شمار ایشان، صورت می گرفت و می گیرد؛ به این دلیل که بی تحرکی و سکون در یکجا، و نبود حضور مستقیم در میان مؤمنانِ نقاط گوناگون جهان، به ویژه در زمان برگزاری مراسم حج و عمره، مرجع را از درک مسائل مردم بازداشته، از این رهگذر، یک مرجع تقلید کم کم از مسائل مردم دور می گردد.

از ویژگیهای معظم له، سخنرانیهای دوره ای ایشان می باشد که به مناسبتهای گوناگون، مردم را مخاطب قرار داده، ایشان را نسبت به مسئولیتهایشان آگاه ساخته، نقاط ضعف و قوت ایشان را گوشزد کرده، اهدفی که می بایست مورد توجه قرار گیرد و سازوکارهایی که باید گرفته شود، برای مردم روشن می نمایند. معظم له همچنین در مناسبتهای و رویدادهای مهمی که هرازچندگاه اتفاق می افتد، سخنانی را در مورد آن مناسبت یا حادثه، ایراد کرده، وظایف گروههای مختلف مردم را در قبال آن مناسبت یا رویداد معین می سازند. افزون بر تمام موارد یادشده، نوشته ها و پژوهشهای علمی پردامنه و در رأس همه، تفسیر «من هدی القرآن» و جزوه های تربیتی و آموزشی آیت الله العظمی مدرسی، ایشان را مورد توجه گروههای مختلف اجتماعی و علمی قرار داده است.

از همین رو، ضروری می باشد تا به اختصار، کارنامه علمی و عملی معظم له را به مثابه گامی هر چند کوچک در جهت بزرگداشت

مقام مرجعیت، پیش روی خوانندگان قرار دهیم و جامعه را با زوایای ناشناخته زندگی ایشان آشنا سازیم، تا الگویی باشد برای حوزه های علمیه، در اینکه می بایست رهبرانی اینچنینی، متوجه مسائل و دردهای امت، و فعال در جهت پیشبرد هدفهای اسلامی، به جامعه تحویل دهند.

1. زندگی و پرورش علمی

الف ـ ولادت:

آیت الله العظمی سید محمدتقی مدرسی(مدّ ظلّه العالی)، به سال 1364ق، در کربلای مقدس دیده به جهان گشوده، در بیت فقاهت و مرجعیت (که پایه های آن بر علم و فضیلت استوار بود)، و در فضایی دینی و عقیدتی پرورش یافت؛ این توفیقی می باشد که به زندگی ایشان ویژگی خاصی بخشیده است.

تربیت معظم له در این قالب جای شگفتی نیست، زیرا ایشان در خانواده ای ریشه دار بزرگ گشته اند؛ خاندانی که از دیرباز و چندین دهه، با ویژگیهای: دینی، رهبری و مرجعیت در حوزه های علمیه و امت اسلامی شناخته شده اند. 

ب ـ خانواده گرامی ایشان:

پدر ایشان فقیه عارف، آیت الله سید محمدکاظم مدرسی(قدّس سرّه) می باشد، که در حوزه علمیه: کربلا و مشهد مقدس، به عنوان فقیهی دانا، پژوهشگری برجسته و استادی توانا در عرصه معارف اسلامی شهرت داشت، و جد بزرگ ایشان، آیت الله العظمی سید محمدباقر مدرسی(قدّس سرّه) است که در دوره خود مرجع تقلید بود. وی در نجف اشرف و سامرا مقیم بود و از یاران میرزای شیرازی به حساب می آمد. سید محمدباقر مدرسی به تهران هجرت کرد و با یار همیشگی اش آیت الله شیخ فضل الله نوری، به مخالفت با مشروطه پرداخت. پس از آن به اجبار به مشهد مقدس مهاجرت کرده، به امور مرجعیت و هدایت حوزه های علمیه پویای آن زمان مشهد، همت گماشت. وی در همان شهر دیده از جهان فروبست و در مرقد مطهر حضرت امام رضا(علیه السلام) مدفون گردید (برای آشنایی بیشتر با زندگی ایشان، به کتاب «نقباء البشر فی علماء القرن الرابع عشر»، اثر علامه بزرگ آقا بزرگ تهرانی، مراجعه شود). جد بلافصل ایشان، آیت الله سید محمدجواد مدرسی(قدّس سرّه) است که در فقه و اصول بسیار استاد بود. او کربلای مقدس را برای زندگی برگزید و در نجف اشرف وفات یافت و در دارالسلام نجف، کنار مرقد حضرت هود و حضرت صالح(علیهما السلام)، مدفون گردید.

از طرف مادری، ایشان به یک خانواده شیرازی، که به علم، جهاد و مرجعیت مشهورند، منتسب می باشد. مادر معظم له، صبیه مرجع عالیقدر، آیت الله العظمی سید میرزا مهدی شیرازی(قدّس سرّه) است. از دیگر اجداد مادری آیت الله مدرسی، یکی مجدد بزرگ، میرزا سید حسن شیرازی(قدّس سرّه) (1230ـ1312ق) می باشد. او که از شهر سامرا، بیرق جهاد علیه استعمار بریتانیا را برافراشت، و در مسئله تنباکو به بهترین صورت ممکن عمل کرد، و استعمال توتون و تنباکو را (که در انحصار شرکتهای انگلیسی بود)، حرام اعلام داشت؛ امری که ناصرالدین شاه را واداشت تا حق امتیاز توتون و تنباکو را (که به یکی از شرکتهای انگلیسی داده بود) لغو کند. پس از این نهضت بود که مردم ایران جهاد را تا بیرون راندن استعمار انگلیس از کشور، ادامه دادند.

از دیگر افراد مؤثر در شخصیت معظم له، آیت الله العظمی سید محمد شیرازی(قدّس سرّه) (1347ـ1422ق)، دایی ایشان بود، که توجه زیادی به تعلیم و پرورش آیت الله مدرسی(مدّ ظلّه العالی) می ورزید، و در مقابل، معظم له نیز در فعالیتهای: اجتماعی، تبلیغی و جهاد علیه ظلم و سرکشی حاکمان عراق، با ایشان همکاری می نمود. خلاصه اینکه، آیت الله العظمی سید محمدتقی مدرسی، از خاندانی است که بیش از یک قرن عهده دار مسئولیت جهاد و مرجعیت می باشند؛ تا جایی که هفت مرجع تقلید و پنجاه عالم بزرگ دینی به تاریخ تشیع تقدیم کرده، که دست کم، سه تن از ایشان، تاریخ ساز شده اند.

ج ـ تحصیلات:

آیت الله العظمی مدرسی، از دوران کودکی وارد محافل علمی و معرفتی حوزه علمیه کربلا گردید؛ از همین رو، توانست مراحل آموزشی حوزه علمیه را به سرعت پشت سر گذارد. تحصیلات علمی معظم له را می توان به دو بخش تقسیم کرد:

نخست، دروس سنتی حوزه های علمیه، شامل: فقه و اصول، صرف و نحو، و بلاغت؛ ایشان از همان دوران نوجوانی، به سبب علاقه بسیار به مباحث فقهی، متن کتاب «تبصرة المتعلمین»، و همچنین دو کتاب نحوی: «صمدیه» و «الفیه ابن مالک» (مشتمل بر هزار بیت شعر در صرف و نحو) را حفظ بود.  در همان سالهای نخست نوجوانی، هفت مرتبه کتاب صرفی ـ نحوی «سیوطی» را تدریس نمود و دو کتاب: «معالم الأصول» و «کفایة الأصول» را درس گرفت و در جوانی بر آنها شرح نوشت. افزون بر اینها، خداوند توفیق شرح مباحث: صلاة، صوم، خمس و جهاد کتاب «شرائع الإسلام» محقق حلّی را در همان جوانی نصیب معظم له کرد؛ از این رهگذر، آیت الله العظمی مدرسی، در جوانی به مرتبه اجتهاد نائل آمد، و در حالی که کمتر از سی سال سن داشت، در کربلا به تدریس خارج فقه (بالاترین سطح تدریس فقه) پرداخت. ایشان از سال 1409ق تا کنون (در هجرت و هم اکنون پس از سقوط طاغوت عراق و بازگشت به وطن) در شهر کربلا بر تدریس خارج فقه خود مداومت داشته است؛ به طوری که بسیاری از علما و طلاب حوزه، در جلسات درس ایشان حاضر می شده و می شوند.

زمینه دیگر درسی ایشان در دوره فراگیری، بحثهای فکری مرتبط با آگاهی دینی بود، که از رهگذر قرآنْ پژوهی و کنکاش در سنت شریف پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله) وامامان معصوم(علیهم السلام) حاصل می آمد. بر این اساس، از همان سالهای نخست جوانی، به همراه یکی از دوستانش، به مباحثه و کنکاش در دایرة المعارف 110 جلدی «بحار الأنوار» پرداخت. تا امروز هم معظم له این دایرة المعارف حدیثی را به عنوان یک منبع روایی، برای فهم و درک روح وحی الهی از طریق سیره و احادیث معصومان(علیهم السلام)، بر می

شمرد.

آیت الله العظمی مدرسی تحصیلات خود را در هر دو زمینه، و در یک زمان پیش می برد، و در حالی که دانش فقه و اصول را فرامی گرفت، از رهگذر جستجو در دو سرچشمه «کتاب و سنت»، با جهان بینی اسلام نیز آشنا می شد. این حالت باعث گردید که ایشان برای درک امور، جهت گیریها و فراگیری علوم، روش ویژه ای را به کار گیرد؛ از همین رو، تدریس را بسیار زود آغاز نمود؛ به ویژه اینکه حوزه علمیه آن روز کربلا، در زمینه هایی چون: تدبّر در قرآن، سنتْ پژوهی، تحولْ خواهی در روشْ شناسی سنتی فقه و اصول و منطق، و نظریهْ پردازی در زمینه روشها و سازوکارهای فعالیتهای اسلامی، به یک نوآوری گسترده در روشهای مرسوم حوزه های علمیه پرداخته بود. در این راستا، معظم له، نشستهای هفتگی گوناگونی را برای گروه های مختلف بر پا می نمود، و همچنین در برپایی دیگر برنامه ها و فعالیتهای دینی نقش بسزایی داشت. 

د ـ اساتید:

آیت الله العظمی مدرسی از محضر برجسته ترین اساتید حوزه علمیه کربلای مقدس همچون: عالم عارف و فقیه توانا، آیت الله العظمی سید کاظم مدرسی(قدّس سرّه) (پدر ایشان)، آیت الله شیخ محمد کرباسی(قدّس سرّه)، آیت الله شیخ محمد شاهرودی(قدّس سرّه) و آیت الله شیخ جعفر رشتی(قدّس سرّه) بهره برده، در خارج فقه و اصول، و مباحث اجتهادی نزد اساتید برجسته ای، به ویژه دایی مرحومشان، آیت الله العظمی سید محمد شیرازی(قدّس سرّه) و آیت الله العظمی شیخ یوسف خراسانی بیارجمندی(قدّس سرّه) شاگردی نمود. 

2. کارنامه فقهی و فکری

الف ـ روش فقهی و اصولی: 

به سختی می توان شاخص روش کار دانشمندی از علمای اسلام را در چند کلمه خلاصه کرده؛ به ویژه اینکه، این عالم دینی در جهت دگرگونی مبانی فقه و اصول حرکت نموده، و در شرایط سختی که در آن قرار داریم، زندگی کند. آیت الله العظمی مدرسی نیز همچون بسیاری از علما و اندیشمندان، در چنین شرایطی زندگی نموده، و می کند، و سعی دارد تا با چالشهای پیش رو، به مقابله برخیزد. آنچه روش ایشان را از دیگر روشها متمایز می سازد، رویکرد واضح ایشان می باشد که بر پایه سه بینش اساسی استوار است؛ این سه، عبارت اند از: 

نخست: اتکا به عقل

اتکا به عقل، آن نور الهی به ودیعه نهاده شده در جان آدمی می باشد که خداوند بدان انسان را مخاطب قرار داده، و به واسطه آن از انسان تعهد گرفته است، و به سبب آن پاداش و کیفر می دهد. عقل آن مشعل فروزانی است که خداوند به وسیله آن بندگانش را به سوی راه راست رهنمون می شود؛ البته این راهنمایی تنها در مسائل بزرگ و کلی زندگی نیست، بلکه کوچکترین جزئیات زندگی بشری را نیز دربر می گیرد؛ مانند: شناخت مصادیق حق و عدالت، شناخت موضوعات گوناگون، چگونگی اجرای احکام شریعت در مورد آنها، و نیز شناخت حدود و مرزهای سخن در گفتمان شرع و بازگشایی تداخل موضوعات آن، که تمام اینها پس از نور گرفتن عقل از وحی و پالایش آن با هدایت الهی، در حیطه عمل عقل قرار می گیرند.

دوم: اتکا به وحی

تکیه بر وحی، در حقیقت اتکای بر عقل ناطق است. وحی، گنجینه های خرد بشری را از زیر آوار اساطیر، افسانه ها، وسوسه های شیطانی، خواسته ها و شهوتهای بشری، بیرون می کشد. پس از اینکه وحی، خرد را از خواب خود بیدار می سازد، او را در راه دلالت به سوی راههای زندگی همراهی نموده، قوانین دین، مبانی حکمت، پایه های علم، روشهای درست اندیشیدن و حتی احکام جزئی شرعی (حتی مقدار دیه خراش کوچکی که بر بدن دیگری وارد می شود) را تبیین می کند؛ به گونه ای که هیچ مسئله کوچک و بزرگی را نمی توان خارج از گستره تبیین کتاب الهی و توضیح آشکار: سنت، احادیث پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام) پیدا نمود؛ چرا که یا یک نص ویژه در مورد حکم هر مسئله یافت می شود، یا از رهگذر مبانی کلی شرع می توان به حکم آن دست یافت. عقل و وحی هیچ تعارض با هم ندارند، و اگر کسی رازی از رازهای شریعت را در نمی یابد، به این علت می باشد که عقل خود را به اندازه کفی به نور وحی پالایش نکرده، و آموزه های دینی در زمینه زدودن حجابهای نفس، چگونگی الهام گرفتن حکمت از منابع راستین آن و روش دستیابی به اصول شناخت را به طور صحیح فرانگرفته است. 

سوم: رویدادهای جدید

در واقع امور جدید و حوادث نوپیدا (حوادث واقعه) که بر رود خروشان، متغیر و پرسرعت زمانه موج می زند، روند حرکت عقل و زمینه روشنْ بخشی وحی می باشند؛ چرا که حضرت ولی عصر(عجل الله فرجه الشریف) به ما امر فرمودند تا در این موارد، به راویان احادیث اهل بیت(علیهم السلام)، شاگردان و فقهای درخط ایشان رجوع کنیم؛ زیرا آنان همان کارشناسان متخصصی هستند که احکام دقیق را از سرچشمه های حکمت عقل و وحی استنباط می نمایند. آیت الله العظمی مدرسی، بر مبنای این اصول ثابت، بنیادی استوار از: نظریات علمی، بینشهای دینی و اندیشه های تمدنی در عرصه های: عقیدتی، فقه و فرهنگ اسلامی بنا کردند، که نشانه های آن را می توان در نوشته های علمی فراوانشان (که در زمینه های گوناگون به نگارش درآمده اند) مشاهده نمود. گفتنی است، بر هر مرجعیت دینی لازم می باشد، به آنها توجه کند. مهمترین آنها شامل موارد ذیل است: 

* فقه

یکی از آثار ایشان در زمینه فقه، حاشیه بر یک دوره کامل فقه، مشتمل بر: کتاب «العروة الوثقی» و بخشهای تکمیل کننده از کتاب «مهذّب الأحکام»، در چهار جلد با عنوان «الفقه الإسلامی» می باشد (فقهای گرامی به طور معمول، حاشیه فقهی بر کتاب العروة الوثقی می زنند، ولی باید دانست که این کتاب تمام ابواب فقه را در بر نمی گیرد و نواقص بسیاری به ویژه در باب معاملات دارد؛ به این سبب، آیت الله العظمی مدرسی حواشی خود را، با مسائل کتاب نفیس مهذب الأحکام مرحوم آیت الله العظمی سبزواری(قدّس سرّه) تکمیل نمود).

مجموعه «الوجیز فی الفقه الإسلامی» ایشان، مجموعه ای از سلسله کتابهای کوچک فقهی می باشد که مسائل شرعی تمام ابواب فقه را (با اشاره به برخی از ادلّه احکام برگرفته از کتاب خدا و سنت شریف، بدون ورود به استدلالات عمیق) شامل شده، برای استفاده عموم مؤمنان تهیه گردیده است. به نظر آیت الله العظمی مدرسی، ذکر فتاوای فقهی، بدون اشاره به ادلّه آنها، چه بسا که بسیاری از مؤمنان را در عمل به آن احکام تشویق نکند. از سویی ورود به جزئیات ادلّه نیز سود زیادی به ایشان نخواهد رسانید؛ زیرا چنین چیزی به زمینه های تخصصی و علمی نیازمند می باشد. بر این اساس، معظم له بر این باورند که این گونه کتابهای نوشته شده برای عموم مردم، باید به آیات و احادیثی که فقیه را به آن حکم الهی رهنمون گردیده، آراسته شوند، تا مؤمنان هر چه بیشتر به روح و مضامین احکام نزدیک گردیده، به یاری خدا برای اجرای این احکام انگیزه بیشتری پیدا نمایند.

دو کتاب: «أحکام العبادات» و «أحکام المعاملات» ایشان، روی هم رفته، رساله عملی ایشان را تشکیل می دهند. ویژگی این دو کتاب، زبان امروزی شان است که آنها را از نمونه های مشابه دیگر متمایز می سازد. روانی، فراگیری و استفاده از ادبیات نوین، از دیگر ویژگیهای این دو کتاب می باشد. معظم له پیش از تمام اینها، کتاب «الفقه الإسلامی؛ قسم المعاملات؛ أصول عامه» را به نگارش در آورد، که کتابی استدلالی در زمینه اصول عمومی معاملات است. این کتاب در واقع، بخش چاپ شده مجموعه ای از دستْ نوشته های استدلالی ایشان در شرح «شرایع الإسلام» می باشد. در تمام این کتابهای فقهی، می توان آشکارا، روش معظم له را در زمینه فقه مشاهده کرد.

* اصول (مبادی استنباط)

کتاب «التشریع الإسلامی» آیت الله مدرسی، در ده جلد، دیدگاه ایشان پیرامون مبانی استنباط و اجتهاد را با تکیه بر ارزشها و مبادی کلی استنباط شده از کتاب و سنت، به تفصیل بیان می دارد. در جلد اول و دوم این مجموعه، معظم له نظرات خود پیرامون مهمترین مسائل اصولی را بیان نموده، و در جلد سوم به حکمت و فلسفه احکام شرعی پرداخته است.

* منطق، حکمت و معارف الهی

از دیگر نوشتارهای آیت الله العظمی مدرسی، کتابهای: «المنطق الإسلامی»، «العرفان الإسلامی» و «مبادئ الحکمة» می باشد که قابل بررسی و توجه است. 

* عقائد و جهان بینی اسلام

کتاب «الفکر الإسلامی؛ مواجهة حضاریة» و دهها کتاب دیگر در این زمینه از قلم ایشان، بر پایه سه عامل مذکور در اندیشه ایشان، پایه های بنیانِ فرهنگی والای همسو با نظر معظم له را آشکار می سازند. 

* تفسیر قرآن

اما به اعتقاد خود آیت الله مدرسی و بسیاری از دانشمندان و اندیشمندان دیگر، مهمترین دستاورد، فعالیت بی نظیر قرآنی ایشان می باشد که در قالب تفسیر 18 جلدی، ذیل عنوان «من هدی القرآن»، به جامعه اسلامی و جامعه علمی جهان اسلام ارائه شده است. این مجموعه، «تدبّرها و ژرف نگریهای معظم له در آیات قرآن»، «الهام گرفتن از ارزشها، احکام و قوانین الهی برای درمان دردهای امروز بشر» و «حل مشکلات عصر حاضر در پرتو کتاب الهی» را در بر می گیرد. 

ب ـ شاخصهای اندیشه:

روش آیت الله مدرسی در اندیشه، فقه و اصول، و فرهنگ، که خود را در سه زمینه: «عقل»، «وحی» و «زمانه» نشان می دهند، کارهای ایشان را دارای شاخصهایی می سازد؛ این شاخصها عبارت اند از:

نخست: ژرفنگری در آیات قرآن و تدبّر عمیق در کتاب خدا، بازگرداندن متشابهات آن به محکمات، تفسیر قرآن به قرآن، مداومت در اندیشه پیرامون دلالتهای آیات، و درک حکمتهای برآمده از آنها، در جهت: جلا دادن عقل، پالایش نفس و جان، و رشد معرفتی. این شاخص فکری معظم له را می توان در تفسیر ایشان، در سلسله کتابهای «الوجیز فی الفقه الإسلامی» (که متضمن فتواهای ایشان برای عموم مردم است)، و در کتاب فقهی ـ اصولی ده جلدی «التشریع الإسلامی» (که نظرات فقهی و اصولی معظم له را به علما و دانش پژوهان ارائه می کند) آشکارا مشاهده کرد؛ زیرا آیت الله مدرسی در بحثهای خود، آیات و روایات بیشتری را (که به گونه ای بر حکمتها و ارزشهای احکام دلالت دارد) پیش روی قرار می دهد، تا شناخت فقه پژوهان کامل گردد. در این میان، راهنمای ایشان عقل است؛ عقلی فروزان به نور وحی، که از رهگذر این نور نمایان می شود و از این راه بر یقین و اطمینان انسان نسبت به حکم شرع می افزاید.

دوم: رسول خدا(صلّی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام) همان کسانی هستند که آیات خدا را بر مردم تلاوت کرده، و احکام الهی آن را برای ایشان تبیین می نمایند و به مردم حکمت (که در واقع همان اصول شناخت دین می باشد) می آموزند. از همین رو، آیت الله مدرسی، برای احادیث ارزش بسیاری قائل می گردد؛ تو گویی که این احادیث از زبان وحی بیان شده است. درایت و ژرفنگری در احادیث، سازوکار عقل برای استنباط احکام و الهام گرفتن معارف الهی می باشد. درایت همان تأمل عمیق در احادیث است؛ به گونه ای که ابعاد، افقها و دلالتهای حدیث آشکار شود. تکاملْ یابی قرآن و سنت با یکدیگر، همچون تکاملْ یابی عقل و وحی با یکدیگر، در روش معظم له نقش اصلی را ایفا می کند؛ چرا که کتاب خدا پشتوانه محکم حدیث بوده، حدیث نیز آیات الهی را تبیین می نماید، و هرچه از علم، حکمت و حکم که در روایات وجود دارد، در حقیقت تفسیری از اصولی می باشد که در کتاب خدا تبیین گردیده اند. در این میان، به نظر آیت الله مدرسی، یک فقیه می بایست در کشف پیوندها و روابط کتاب و سنت تلاش کند؛ اندیشه ای که از سوی ایشان، در مجموعه «التشریع الإسلامی» (جلد چهارم تا جلد نهم) پیگیری شده است؛ زیرا معظم له همواره بر روش تکاملْ یابی قرآن و حدیث با یکدیگر، تکیه می نمایند.

سوم: از آنجا که در کتاب خدا بیان هر چیزی وجود دارد، و در احادیث رسیده، تفسیر تمام حقایق هست، بر ماست که به کمک وحی، از فرهنگهای وارداتی ریشه دار در اندیشه خودبزرگْ بینی فلاسفه هند، ایران و یونان (که قبل از ظهور نور قرآن در زمین وجود داشته اند) بی نیاز شویم؛ فرهنگهایی که پس از عصر ترجمه و در شرایط عقب ماندگی و انفعال جهان اسلام، به فرهنگ مسلمانان راه یافتند. دستاورد بزرگ آیت الله العظمی مدرسی این بود که میان این فرهنگها و بینشهای وحی جدایی افکند؛ چه در عقاید و حکمت، و چه در منطق، و چه در اصول؛ بر این اساس، ایشان راهی متفاوت از آنچه در بررسیهای فقهی و اصولی رواج دارد، برگزیده است. بیشتر پژوهشهای اساسی معظم له تلاش پیگیر در راستای همین راه سخت می باشد که تنها به این زمینه ها محدود نیست، بلکه تاریخ و تفسیر را نیز در برمی گیرد؛ چرا که اسرائیلیات نقش منفی جدی ای در بد جلوه دادن اسلام حقیقی، به ویژه در دو زمینه تفسیر و تاریخ ایفا کرده اند.

چهارم: مَثَل کلمات الهی چون درخت پاکیزه ای است که ریشه اش در کلمه توحید و شاخه هایش در بینشهای حیاتی عمومی، مانند: عقاید و فرهنگ، در اخلاق و ادب، در احکام شرعی، و دیگر افقها پراکنده است و این نظام متکامل، غیر قابل تجزیه می باشد؛ همچون درختی که اگر قطعه قطعه شود، هر قطعه از آن به یک تکه چوب و یا برگی خشک بدل می شود. چه بسا هریک از این قطعات، فایده خود را داشته باشد، ولی دیگر آن درخت سایه گستر پرثمر نخواهد بود. از همین رو، به نظر آیت الله مدرسی پژوهش در آیات قرآن و استنباط اصول معارف و حکمتهای شرعی از آن، تنها ضامن «فهم صحیح فقه» است. در حدیث پژوهی نیز همین مطلب جریان دارد؛ یعنی به طور معمول، از حدیث پژوهی در اخلاقیات  سخن به میان می آید و حتی برخی ها، میان آن و فقه ارتباطی نمی بینند؛ در حالی که این گونه نیست؛ بلکه اینها پایه استوار فقه می باشند. پرسش اینجاست که در این روایات چه چیزی دیده می شود؟ جز این است که این مضامین، سخن از ایمان به خدا و تسلیم شدن در برابر حق، اقامه قسط، عدل، عدالتْ گستری، دوری گزیدن از هوای نفس و پیروی از هدایت را در بر می گیرد؟ مگر نه اینکه این مفاهیم و مفاهیم دیگری از این دست، همان روح شریعت اسلامی و ارزشهای والای احکام را تشکیل می دهند؟

آیت الله العظمی مدرسی اینگونه از روش «تکاملْ یابی متون و نصوص با یکدیگر» پیروی می نماید، و در واقع مرز گذاری و تقسیم بندی نصوص مختلف را نمی پذیرد. برخی از ابعاد این روش را می توان در بخشهایی از مجموعه «التشریع الإسلامی» یافت؛ زیرا ایشان از تمام متون برای بیان احکام و حکمت اصلی آنها استفاده می کند.

پنجم: به نظر آیت الله العظمی مدرسی برای فهم عمیق تر «علل الشرایع» و «حکمت احکام»، که در حقیقت اصول کلی فقه و مرجع احکام متشابه را تشکیل می دهند، می بایست فروع و جزئیات را به اصول و مبانی کلی ارجاع داد، هر چند فروع و احکام واضحی باشند که از سوی نصوصی آشکار و ادلّه ای قطعی ثابت گردیده اند. از این رهگذر فقیه هرچه بیشتر در شناخت اصول غور نماید، ارجاع فروع متشابه به این اصول برایش آسانتر می شود. فقیه نباید در طلب علم شرع خسته گردد، بلکه باید در جهت واضح شدن احکام تلاش کند تا دچار تبعیت از هوای نفس و پیروی از گمانها و قیاسهای نادرست نشود.

ششم: تمام انسانها آمادگی فهم حقایق دین را ندارند، یا دست کم تمام دین برای فهم همه انسانها نازل نگردیده است؛ بنابراین آیات قرآن، همچنین احادیث، محکم و متشابه دارند. آنچه برای تو آشکار و واضح می باشد، محکم، و آنچه برای تو آشکار و واضح نیست، متشابه است، هر چند امکان دارد که برای دیگری واضح و آشکار باشد.

بنابراین سطح شناخت مردم به طور کلی و به ویژه در مورد دانش دین، با یکدیگر متفاوت است. پس روا نیست، که انسان، نصوص و متونی را که نمی فهمد به کناری نهاده و رد کند و راویان آن را تضعیف نماید، یا اینکه محتوای آن روایات را مخالف محکمات بداند. هرگز، در تعامل با روایات باید سخت جانب احتیاط را مراعات کرد؛ بر این اساس می باشد که به نظر آیت الله العظمی مدرسی، باید در معانی روایات ژرفْ اندیشی نمود و به دنبال توجیهات صدور روایات رفت. می بایست در مواجهه با هر حدیثی، دمی مکث کرد؛ حتی اگر به سبب وجود نصوصی قوی تر، نخواهیم به مفاد نصّ اول عمل نماییم، باید بررسی این روایات را به آینده وانهیم تا در ورطه نفی نصوص، دچار نشویم.

به عقیده معظم له درست نیست که با کوچکترین دلیل، به راویان احادیث تشکیک وارد گردد، یا اینکه بی درنگ، تنها به علت احساس تناقض احادیث با دیگر نصوص، و یا به سبب ابهام معنی آن برای فرد، حدیث علما و بزرگان شاذ و نادر دانسته شود.

هفتم: آیت الله العظمی مدرسی بررسی محتوایی روایات، عرضه روایات به یکدیگر، عرضه روایات به آیات محکم قرآن و روح احکام و یا عرضه روایات به عقل را از ژرفْ اندیشی در باب احوال راویان احادیث و در کمین نشستن برای گرفتن کوچکترین نقطه از ایشان، مهمتر می دانند؛ زیرا در حدیث شریف می خوانیم: «اِنّ علی کل حقٍ حقیقة، وعلی کل صوابٍ نوراً؛ فما وافق کتاب الله فخذوه، وما خالَف کتاب الله فَدَعوه»؛ یعنی: همانا بر هر حقّی حقیقتی است، و بر هر صواب و امر درستی نوری است؛ پس هر آنچه با کتاب خدا همساز بود، برگیرید، و آنچه  با کتاب خدا ناسازگار بود، وانهید (الکفی، ج 1، ص 69، باب الأخذ بالسنة وشواهد الکتاب، ح1).

این روش، گستره فکر را می گشاید تا در معانی اخبار و روایات غور کند، و از آنها ظرایف و دقایق بیشتر و جدیدتری را به دست آورد؛ همچنانکه این روش اجازه می دهد، مؤمنان از آسانی شریعت بهره مند گردند؛ زیرا در حدیث شریف می خوانیم: «بأیهما أخذتَ من باب التسلیم وسعک»؛ یعنی: هر کدام از آندو را که از باب تسلیم شدن [در برابر دین] برگیرید، اجازه دارید (الکفی، ج1، ص66، باب اختلاف الحدیث،ح7).

هشتم: علمای اسلام مردان درست کاری بودند که سخت در امر دین جانب احتیاط را مراعات می کردند؛ به گونه ای که اگر روایتی در میان ایشان شهرت یافت، آن را از سر تسلیم، میان خود نقل نمودند؛ این امر اطمینان ما را نسبت به درستی روایت بیشتر می سازد. بنابراین آیت الله العظمی مدرسی برای آراء فقهای گذشته، به ویژه در ترجیح عمل به یک حدیث به هنگام تعارض آن با حدیثی دیگر، احترام بسیاری قائل می شود؛ ولی این به معنی بستن باب اجتهاد نیست، به ویژه اگر پشتوانه نظر فقیه را (برای نمونه: پشتوانه فتوای فقیه، روش احتیاط در امور دین باشد، چرا که امکان دارد آن نظر دیگر، بر مبنای روش آسان بودن دین انتخاب شده باشد) بدانیم.

معظم له، بررسی مبانی فقها در گزینش آراء مختلفف و کنکاش در این مبانی، پیش از تبعیت از آنها را مورد تأکید قرار می دهند. ایشان در جلد دوم مجموعه «التشریع الإسلامی» روش خود در این باب را تبیین کرده اند.

نهم: جایگاه اجرای احکام شرع، موضوعات بیرونی هستند که احکام، متناسب با آنها تغییر می نمایند؛ از این رو، شناخت دقیق موضوعات، به ویژه با توجه به تفاوتهای مکانی و زمانی آنها، برای صدور احکام شرعی در مورد آن موضوعات، اهمیت بسیاری دارد. بنابراین یک فقیه پیش از صدور حکم در یک موضوع، می بایست بر متغیرهای زمانه واقف گردد. در اینجا موضوع «اولویتْ بندی» و «الأهم فالمهم» در فقه پیش می آید که به طور معمول فقها در باب «تزاحم» از آن سخن به میان می آورند، و از همین جاست که آیت الله العظمی مدرسی باب مهمی را در اجتهاد می گشاید، که در واقع همان باب ثابتها و متغیرها در شرع است. در اینجا ثابتها همان احکام و متغیرها، موضوعات احکام می باشند؛ زیرا، مبانی، اصول و ارزشهای شریعت ـ به خلاف پندار جاهلان ـ قابل تغییر نیستند، بلکه این زمانه است که در چهارچوب شریعت ثابت، دگرگون می شود. در این میان، جستار بیشتر در شریعت، به فقیه رویکردی ژرف می دهد، و او از رهگذر این دید تیزبین، می تواند احکام مربوط به متغیرها را که از شریعت اسلامی استنباط می کند، تبیین سازد. معظم له در جلد دوم از مجموعه «التشریع الإسلامی»، رابطه ثابت و متغیر در فقه را مورد بررسی قرار داده است.

دهم: مهمترین بخش روش آیت الله العظمی مدرسی که در برخی پژوهشهای فقهی ایشان نمود یافته، تکیه بر «فقه امور متغیر» و «صدور فتاوایی آشکار در ارتباط با دگرگونیهای جدید» می باشد. ایشان این کار را بنابر اصول کلی کتاب الهی و اصول کلی تبیینْ شده از سوی امامان معصوم(علیهم السلام) انجام می دهند. چراکه ائمه(علیهم السلام) می فرمایند: «علینا إلقاء الأصول وعلیکم التفریع»؛ یعنی: بر ما تبیین اصول است و بر شما گرفتن فروع و جزئیات از این اصول (وسائل الشیعة، ج18، کتاب القضا، ابواب صفات القاضی، باب 6، ص41، ح52)، و نیز این گفته ایشان که: «یعرف هذا وأشباهه من کتاب الله عزوجل»؛ یعنی: این ومانند این، از کتاب خدای عزوجل شناسایی می شود (الکفی، ج3، ص 33، باب الجبائر والقروح والجراحات، ح4).

امروز مردم، به فهم حکم الهی در مورد: فیلمهای منفی عفت، معاملات بانکی، معامله مواد مخدر و استعمال آن، انواع و اقسام قراردادهای جدید، قوانین راهنمایی و رانندگی، قوانین شهرداری، قوانین بهداشتی، قوانین پیشْ گیرانه پزشکی، و امور درمانی مانند: پیوند اعضا و گرفتن عضو یک انسان پیش از مرگش و...، نیازمند هستند. بسیاری از مسائل فقهی موجود، فتاوایی برای حوادثی که در زمانهای گذشته اتفاق افتاده، بوده اند، و امروز زمان آن رسیده است که بیشتروبیشتر به فقه حوادث روز پرداخته شود؛ این همان اولویت فعالیتهای علمی آیت الله العظمی مدرسی می باشد.

3. دستاوردهای فکری و فرهنگی

آثار و پژوهشهای معظم له در زمینه های مختلف، بر غنای آثار اسلامی افزوده، با نگاهی اسلامی، اصیل و برگرفته از قرآن و احادیث پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام)، به درمان مسائل بسیاری، به ویژه مسائل سرنوشتْ ساز جهان اسلام پرداخته است. برجسته ترین این آثار عبارت اند از:

الف ـ نوشته های قرآنی:

آنچه نوشته ها، سخنرانیها و سخنان ایشان را نسبت به دیگر آثار، متمایز می سازد، صبغه قرآنی آشکار آن می باشد. این امر نشان می دهد که نقطه حرکت آیت الله مدرسی، تنها قرآن کریم و سنت و عترت است و همین امر، شالوده اندیشه ها و بینشهای ایشان در امور مختلف را می سازد. اینک کتابهایی که توسط معظم له، تنها در باره قرآن کریم نگاشته شده، معرفی می گردد. این آثار شامل موارد ذیل می باشد:

1. تفسیر «من هدی القرآن» (18 جلد): آیت الله العظمی مدرسی ثبت تأملات قرآنی خود را در یکی از مساجد کشور کویت، و به تاریخ 1/4/1398ق آغاز نمود. ایشان در مسجد، با قرآن کریم خلوت می کرد تا دریافتهای خود را (که به طور مستقیم از دریای ژرف آیات الهی گرفته می شد)، برای آغاز بنای حیاتی کریمانه، و یافتن درمانی سودمند جهت دردها و رنجهای امت، به ثبت برساند. نگارش این تفسیر 11 سال بعد، به سال 1409ق پایان یافت. این تفسیر، تلاشی نوین و موفقیت آمیز برای زدن پلی از آیات الهی به واقعیتهای اجتماعی و تربیتی است. در این تفسیر سعی شده، هر ایده تمدنی و اصیلی که انسان را به سوی زندگی سعادتمند رهنمون می گردد، استنباط شود. آیت الله العظمی مدرسی از رهگذر این اثر، روش ویژه ای را در تفسیر قرآن کریم و تدبّر در آیات آن ارائه می نماید، که چگونگی تعامل با وضعیت اجتماعی را از آن بر می گیرد. ایشان همچنین در این تفسیر سعی نموده، از مطرح ساختن مسائل پیچیده ای که شرایط نهضت اسلامی هیچ نیازی بدان ندارد، فاصله گیرد؛ همین امر ویژگی خاصی به این تفسیر داده، که آن را از دیگر تفاسیر متمایز می سازد. معظم له این روش را در مقدمه تفسیر خود بیان داشته اند. شایان توجه می باشد، این تفسیر در سال 1377ش، با تلاش و کوشش بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ذیل عنوان «تفسیر هدایت» (زبان فارسی)، چاپ شده است؛

2. بحوث فی القرآن الکریم: این کتاب تحلیلی از: «ویژگیهای علمی قرآن» و «روشهای فهم صحیح آیات» می باشد. نویسنده در این کتاب، بر تدبر در آیات الهی تأکید دارد. استفاده از روش تدبر برای دریافت نگاههای اصیل از قرآن کریم، در احادیث شریف، فراوان سفارش شده است. شایان توجه می باشد، نگارنده در مقدمه تفسیر هدایت، برخی از موضوعات این کتاب را نیز آورده است. این کتاب توسط آقای حمیدرضا آژیر به زبان فارسی ترجمه گردید، و در سال 1379ش (1392ق)، با عنوان «مباحثی پیرامون معارف قرآن کریم» چاپ شد؛

3. بصائر القرآن فی التحرک الإسلامی (1408ق)؛

4. القرآن حکمة الحیاة (1415ق)؛

5. من وحی القرآن (1422ق)؛

6. مقاصد السور فی القرآن الکریم (1427ق): این کتاب، مشتمل بر: سوره ها، و بیان درونمایه ها و محورهای مطرح شده در آیات قرآن، است. توجه آیت الله العظمی مدرسی به قرآن کریم از آن جهت می باشد که ایشان این کتاب را پیامی بزرگ بر می شمرد، نه کتابی عادی که انسان همچون کتاب داستان در پیش رو بگشاید و بخواند؛ بلکه قرآن، کتاب دین الهی، پیامی تمدنی، و دعوتی در جهت زندگی کریمانه انسان است؛ آری، قرآن، چکیده دین و گوهر پیام خدای سبحان برای انسان می باشد.

ب ـ آثار فقهی و اصولی:

1. الفقه الإسلامی: مجموعه 4 جلدی، به زبان عربی، حاوی تعلیقات معظم له بر کتاب «العروة الوثقی»، و مسائل «مهذب الأحکام» (نوشته مرجع فقید حضرت آیت الله العظمی سبزواری)؛

2. احکام عبادات: ترجمه جلد اول رساله عملیه «أحکام العبادات»؛

3. احکام معاملات: ترجمه جلد دوم رساله عملیه «أحکام المعاملات»؛

4. الفقه الإسلامی (قسم المعاملات) الأصول العامة: کتاب استدلالی، در موضوع قواعد کلی معاملات، به زبان عربی؛

5. أحکام الإسلام (عربی و فارسی): منتخب دو جلد رساله عملیه؛

6. مجموعه «الوجیز فی الفقه الإسلامی»: مجموعه ای از نوشته های آیت الله العظمی مدرسی در ابواب مختلف فقهی که فتاوی ایشان را با اشاره به برخی آیات و روایات مرتبط با موضوع، در بر می گیرد؛

شایان توجه است، از این مجموعه کتابهای ذیل به چاپ رسیده اند:

* «أصول العقائد وأحکام التقلید والبلوغ (عربی)»؛

* «أحکام المطهرات والنجاسات (عربی)» و «احکام مطهرات و نجاسات (فارسی)»؛

* «فقه التطهر وسنن الزینة (عربی)» و «احکام پاکیزگی و آداب آراستگی (فارسی)»؛

* «أحکام الدماء الثلاثة (عربی)» و «احکام ویژه بانوان (فارسی)»؛

* «آداب المرض وفقه الوفاة (عربی)» و «آداب بیماری و احکام وفات (فارسی)»؛

* «أحکام مقدمات الصلاة (عربی)» و «احکام مقدمات نماز (فارسی)»؛

* «أحکام أفعال الصلاة (عربی)» و «احکام نماز (فارسی)»؛

* «فقه الخلل وأحکام سائر الصلوات (عربی)»؛

* «أحکام الصیام وفقه الإعتکاف (عربی)» و «احکام روزه (فارسی)»؛

* «أحکام الزکاة وفقه الصدقات (عربی)» و «احکام زکات و‌ فقه صدقات (فارسی)»؛

* «أحکام الخمس (عربی)» و «احکام خمس (فارسی)»؛

* «مناسک الحج (عربی)» و «احکام حج (فارسی)»؛

* «فقه الجهاد وأحکام القتال (عربی)» و «احکام جهاد (فارسی)»؛

* «فقه الدستور وأحکام الدولة الإسلامیة (عربی)، درباره قانون اساسی و احکام دولت اسلامی»؛

* «فقه الحیاة الطیبة (عربی)» و «احکام شریعت، پیرامون حیات طیبه (فارسی)»؛

* «فقه العقود، اصول عامة (عربی)» و «احکام عمومی عقود و قراردادها (فارسی)»؛

* «عقود العین وعقود الضمان (عربی)، درباره احکام عقود: بیع، صلح، وکالت، حواله، کفالت، ضمان، غصب و إقرار»؛

* «عقود المنفعة وعقود الشرکة (عربی)، درباره احکام عقود: اجاره، جعاله، مزارعه، مساقات، سبق ورمایه، شرکت، شفعه و مضاربه»؛

* «عقود الإحسان (عربی)، درباره احکام: قرض و دین، عاریه، ودیعه، هبه، و رهن»؛

* «فقه العهود والمواثیق (عربی)، درباره احکام: وصیت، نذر و عهد، یمین، حِجْر، و کفارات»؛

* «فقه المصالح العامة (عربی)، درباره احکام: خوردنیها و آشامیدنیها، شکار و ذبح حیوانات، زمین و منافع مشترک، اوقاف و صدقات، و لقطه»؛

* «أحکام الزواج وفقه الإسرة (عربی)» و «احکام خانواده و آداب ازدواج (فارسی)»؛

* «أحکام الطلاق ومعالجة تفکک الإسرة (عربی)، درباره احکام طلاق»؛

* «فقه القضاء وأحکام الشهادات (عربی)، درباره احکام قضاوت و شهادت».

7. مجموعه 10 جلدی «التشریع الإسلامی» (مناهجه ومقاصده): این مجموعه که به زبان عربی نگاشته شده، رویکرد نوینی را در فقه و اصول دنبال می کند، که سه جلد اول آن، طرح نوینی در اصول فقه محسوب می شود. چهار جلد از این مجموعه، ذیل عنوان «مبانی تشریع اسلامی»، به فارسی ترجمه و منتشر گردیده است؛

8. المعهد الإسلامی بین الأصالة والتطویر (عربی): این کتاب طرح کاملی از دیدگاه آیت الله العظمی مدرسی پیرامون تحول حوزه های علمی، و ساختن انسانهایی هدفمند و مکتبی در این حوزه ها را ارائه می دهد. شایان توجه می باشد، این اثر به زبان فارسی، با نام «حوزه های علمیه، طرحی نو بر پایه ارزشها» به زیور طبع آراسته شده است؛

9. استفتائات (جلد اول، به زبان عربی)؛

10. فقه الإستنباط (دراسات فی مبادیء علم الأصول، به زبان عربی).

ج ـ آثار فکری:

آیت الله العظمی مدرسی، در جستارهای خود پیرامون دیگر معارف، میان «فلسفه یونانی و فلسفه امروزی غرب»، از یکسو، و «معارف اسلامی برگرفته از قرآن کریم، و احادیث پیامبر(صلّی الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام)» از سوی دیگر، مقایسه ای به عمل می آورد. دلیل تمایز نوشته های ایشان با دیگر آثار در عرصه اندیشه و معرفت، اینکه: این نوشته ها توسط نویسنده ای مجتهد و قرآنْ پژوهی توانا به نگارش در آمده است، و در حقیقت ـ برخلاف بسیاری دیگر از کتابها ـ، تلفیقی از نوشته ها و اندیشه های دیگران نیست، بلکه نتیجه سالها بررسی و پژوهش نویسنده ای مجتهد است که همواره به قرآنْ پژوهی و بررسی سنت توجه ورزیده و می ورزد، و آموزه های فکری، ارزشها و مبادی اندیشه ای خود را از سرچشمه وحی بر می گیرد.

برخی از مهمترین کتابهای ایشان در این زمینه عبارت اند از:

1. «الفکر الإسلامی مواجهة حضاریة (عربی)» و «نگرشی نو بر اندیشه اسلامی (فارسی)»؛

2. «المنطق الإسلامی، أصوله ومناهجه (عربی)» و «منطق اسلامی (فارسی)»؛

3. العرفان الإسلامی بین نظریات البشر وبصائر الوحی (عربی)» و «مبانی عرفان اسلامی (فارسی)»؛

4. «مبادئ الحکمه بین هدى الوحی وتصورات الفلسفة (عربی)» و «اصول حکمت اسلامی و دیدگاههای فلسفه بشری (فارسی)»؛

5. «التوحید یتجلّى فی الحیاة (عربی)»؛

6. «فی رحاب الإیمان (عربی)»؛

7. «الدعاء معراج الروح ومنهاج الحیاة (عربی)» و «دعا، پرواز روح و راه زندگی (فارسی)»؛

8. «تأملات فی دعاء الإفتتاح (عربی)»؛

9. «على أبواب الآخرة (عربی)»؛

10. «لیلة القدر...معراج الصالحین (عربی)».

د ـ آثار تاریخی و سیره:

آیت الله العظمی مدرسی، حدود سی کتاب در رابطه با تاریخ اسلام نگارشته است که در بیش از بیست کتاب از آنها با نگاهی: «اجتهادی» و «قرآنی»، به تبیین سیره پیامبر اعظم(صلّی الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام) می پردازد.

مهمترین این کتابها شامل موارد ذیل می باشد:

1. «التاریخ الإسلامی، دروس وعبر(عربی)» و «امامان شیعه و جنبشهای مکتبی (فارسی)»: آیت الله مدرسی، در این کتاب که به سال 1404ق به طبع رسیده است، حوادث سالهای 61 تا 250ق، و جنبشهای اصلاحْ طلبانه و تصحیحی صدر اسلام را مورد بررسی قرار می دهد. به نظر معظم له خواندن تاریخ تنها نباید به سبب آگاهی یافتن از حوادث گذشته باشد، بلکه بازخوانی حوادث تاریخی می بایست در امروز و فردای ما مؤثر واقع گردد؛

2. مجموعه «قدوة وأسوة»: این مجموعه خلاصه ای از سیره و زندگانی رسول خدا(صلّی الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام) را ارائه می دهد. این مجموعه در ابتدا به صورت 14 کتاب مجزای کوچک، و سپس در سال 1412ق، به صورت یک مجموعه دو جلدی به زیور طبع رسید. این مجموعه همچنین به چندین زبان زنده دنیا ترجمه، و چندین بار نیز چاپ شده است. شایان توجه می باشد، ترجمه فارسی این اثر، ذیل عنوان «هدایتگران راه نور» قابل دسترسی می باشد؛

3. «مع الرسل على الطریق الشائک (عربی)»: این کتاب خلاصه ای از زندگانی پیامبران اولو العزم(علیهم السلام) بوده، در سال 1385ق چاپ گردیده است؛

4. «النبی محمد(صلّی الله علیه وآله) قدوة المؤمنین (عربی)»؛

5. «الإمام علی(علیه السلام) قدوة الصدیقین (عربی)» و «امام علی(علیه السلام) پیشوای صدیقین (فارسی)»؛

6. «فاطمة الزهرا(علیها السلام) قدوة الصدیقین (عربی)» و «فاطمه زهرا(علیها السلام) تجلی گاه رسالت الهی (فارسی)»؛

7. «الإمام الحسین(علیه السلام) قدوة الصدیقین (عربی)» و «امام حسین(علیه السلام) تجلی حقیقت (فارسی)»؛

8. الإمام المهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قدوة الصدیقین (عربی)» و «امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آرزوی بشریت (فارسی)»؛

9. «الإمام المهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و الإیمان بالغیب (عربی)»؛

10. «الإمام الحسین(علیه السلام) مصباح هدى وسفینة نجاة (عربی)»؛

11. «عاشوراء، إمتداد لحرکة الأنبیاء(علیهم السلام) (عربی)»؛

12. «الصدّیقة زینب(علیها السلام) شقیقة الحسین(علیه السلام) (عربی)»؛

13. «العباس بن علی(علیهما السلام) نصیر الحسین(علیه السلام) (عربی)»؛

14. «مسلم بن عقیل(علیهما السلام) سفیر الحسین(علیه السلام) (عربی)»؛

15. «علی الأکبر(علیه السلام) سلیل الحسین(علیه السلام) (عربی)»؛

16. «أنجال الحسن(علیه السلام) فی کربلا (عربی)».

ﻫ ـ آثار صوتی:

آیت الله العظمی مدرسی(مدّ ظلّه العالی) سرچشمه جوشان، همواره پویا و فعال در عرصه های مختلف است. یکی از زمینه های فعالیتی علمی و عملی ایشان، سخنرانیهای دوره ای ثابت و مناسبتی ایشان می باشد. در حال حاضر بیش از 3000 نوار کاست صوتی در زمینه های مختلف: فکری، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و درسی، از معظم له جمع آوری شده است. برجسته ترین موضوعات آنها این موارد هستند:

ـ جلسات درسی تفسیر قرآن (شامل: همه سوره های قرآن کریم، به زبان عربی)؛

ـ جلسات درس خارج فقه و اصول (به زبان عربی)؛

ـ جلسات درس خارج فقه (به زبان فارسی)؛

ـ جلسات درس تدبّر در قرآن (هر سال در ماه مبارک رمضان با حضور جمع زیادی از علما و طلاب علوم دینی ایراد می شود)؛

ـ تأملاتی در رساله حقوق حضرت سجاد(علیه السلام)؛

ـ دعا، معراج روح؛

ـ تاریخ اسلام؛

ـ تمدن اسلامی؛

ـ جامعه اسلامی؛

شایان توجه می باشد، افزون بر موارد یادشده، مجموعه سخنرانیهای دیگری نیز وجود دارد.

4. نهاد و فعالیتهای رسالتمند

نخست: در عراق

آیت الله العظمی مدرسی، فعالیتها و مبارزات اسلامی را از مکتبی آغاز کرد که سنگ بنای آن، در شهر مقدس کربلا به همراه دایی مرحومشان، حضرت آیت الله العظمی شیرازی(قدّس سرّه) گذاشته شد. وی در این مکتب به تربیت و ارشاد جوانان می پرداخت. نشستها، برنامه ها و مراسمهای بسیاری را به همراه دایی شهیدشان، آیت الله سید حسن شیرازی(قدّس سرّه) برگزار می نمود. همچنین آیت الله العظمی مدرسی، در مناسبتها و جلسات دینی به عنوان یک سخنران و مبلغ دینی برجسته شرکت می کرد. افزون اینکه، ایشان مقالات و اشعاری را بیش از چهل سال، در مطبوعات وقت کربلا، به چاپ رسانده بود.

معظم له همچنین در کنار دایی مرحومشان، آیت الله العظمی شیرازی، در برابر ظلم نظام فاسد عراق به مبارزه می پرداخت؛ از همین رو، در دهه 60، «سازمان عمل اسلامی»، به عنوان یکی از نخستین جنبشهای مذهبی رسالتمند، با حمایت مرجعیت دینی (که ارزشها، هدفها و خط مشی خود را از اسلام، به ویژه مکتب اهل بیت(علیهم السلام) می گرفت)، تأسیس شد؛ این سازمان، در زمانی که سازمانهای کمونیستی و بعثی بر عرصه سیاسی عراق یکّهْ تاز گردیده بودند، به سرعت، به عنوان یک جنبش سیاسی مؤثر و سهیم در گسترشِ دامنه مردمی مبارزات اسلامی مطرح شد. این فعالیت رسالتمند با نیروی تشکیلاتی دینی، رهبرانی اندیشمند، با روشی اصیل، و با تمام قدرت وارد عرصه مبارزه گردید. آیت الله العظمی شیرازی(قدّس سرّه) و گروههای تربیتْ شده توسط آیت الله العظمی مدرسی، به اندازه ای برای رژیم فاسد عراق خطر آفرین شدند که باعث گردید، این دو بزرگوار از سوی آنان تحت تعقیب قرار گرفته، حکم إعدام آنان صادر شود؛ از همین رو، هر دو در سال 1349ش، به طور مخفیانه عراق را ترک، و به کویت مهاجرت نمودند.

دوم: در کویت

مهاجرت به کویت، آغاز یک موج بیداری اسلامی بود که تمام کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را به سرعت دربرگرفت. کویت نقطه آغاز بود. پس از اینکه مدرسه رسول اعظم(صلّی الله علیه وآله) با جهتْ دهی آیت الله العظمی شیرازی در کویت تأسیس گشت، آیت الله العظمی مدرسی از رهگذر ظرفیتهای این مدرسه، در جهت گسترش آگاهی اسلامی در میان عموم مردم، تلاش نمود؛ همچنین در جلسات گفتگوی خودآگاهی دینی (که در دیوانیه های کویت تشکیل می شد)، فعالیتهای تبلیغی، ارشادی و نیز افشاگری در مورد رژیم ستمگر عراق را ادامه داد. این حرکت رسالتمند و نوپا، با جهتْ دهی آیت الله العظمی شیرازی و رهبری آیت الله العظمی مدرسی، آغازگر یک بیداری اسلامی در سطح منطقه بود که طی آن، مرجعیت دینی وجهی رسالتمند و مبارزاتی یافت که تا آن روزگار سابقه نداشت. از آنجا که اندیشه رسالتمند و فعالیت هدفمند دینی، حد و مرزهای: جغرافیایی، سرزمینی، قومی و نژادی را بر نمی تابد، آیت الله العظمی مدرسی حمایت از انقلاب اسلامی ایران را آغاز کرد؛ در این میان، مجله «الشهید» که با جهتْ دهی معظم له منتشر می یافت، در زمره نخستین مطبوعات عربی ای بود که پیش از پیروزی انقلاب، نوید آن را می داد، و پس از پیروزی از نخستین مؤیدان مطبوعاتی عربی انقلاب به شمار می رفت.

سوم: در ایران

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، در عرصه تحول رسالتمند در ایران، روابط آیت الله العظمی مدرسی با نخبگان سیاسی و مبارزان فعال مذهبی محکمْ تر گردید. ایشان سهم به سزایی در حمایت از موج بیداری اسلامی در منطقه، و حمایت از مسئولان این بیداری در خارج از ایران ایفا نمود. بر این اساس، پس از پیروزی انقلاب در سال 1357ش، به ایران مهاجرت کرده، در جهت تغییر وضع موجود در عراق و دیگر مناطق اسلامی ایران را به عنوان پایگاه جدیدی برای تحرکات جهادی و فعالیتهای هدفمند خود برگزید.

 

5. طرحها وبرنامه ها

* حوزه علمیه حضرت قائم(عجل الله فرجه الشریف)، طرحی رسالتمند

با استقرار آیت الله العظمی مدرسی در تهران، و انتخاب این شهر به عنوان مرکز فعالیتها، معظم له نهاد فکری و مرجعیت خود را در تهران تشکیل داد، و از رهگذر این نهاد، تماسها با امت اسلامی را برقرار ساخته، با بیانه ها، سخنرانیها، کتابها و درسهای خود که هر روز صبح ایراد می شد، به جهتْ دهی جوامع اسلامی همت گماشت. نخستین اقدام نهادی ایشان در تهران، تأسیس حوزه علمیه حضرت قائم(عجل الله فرجه الشریف) بود که شعبه هایی در سوریه، تانزانیا و جمهوری آذربایجان نیز دارد. همچنین مدارس دیگری توسط معظم له در افغانستان و شهر مقدس مشهد برپا شد. این مدارس و حوزه های علمیه، در واقع رهرو راهی رسالتمند بودند که از شهر مقدس کربلا آغاز گشته، طی مهاجرت اول آیت الله مدرسی به کویت، نمود یافت، و نسل بعدی آن در مدرسه علمیه حضرت قائم(عجل الله فرجه الشریف) تربیت یافتند. به عقیده معظم له حوزه های علمیه نقش مهمی در آگاه ساختن مردم ایفا می کنند؛ زیرا نه تنها سرچشمه پرتوهای فکری و دینی را نمایندگی می نمایند، بلکه گاهی این نهاد، رهبری سیاسی جامعه را به دست گرفته، تأثیر مستقیمی بر روند حوادث، بر جای می گذارند. در حقیقت هدف اصلی تأسیس حوزه های علمیه، در کنار رشد فکری، تزکیه و پالایش معنوی و روحی نیز می باشد. در واقع بسیاری از علما، مدارس علمیه را به عنوان نردبانی برای رسیدن به معرفت الهی، تزکیه نفس، و فراگیری معارف الهی و فقه (به کمک جستجو و پژوهش در قرآن و سنت) برگزیده اند. فراهم آمدن این مقدمات برای گام برداشتن در راه تبلیغ دین بایسته است. شایان توجه می باشد، آیت الله العظمی مدرسی چندین مدرسه دینی را در کشورهای مختلف پایه گذاری نموده اند که می توان از حوزه علمیه حضرت قائم(عجل الله فرجه الشریف)، به عنوان برجسته ترین آنها یاد کرد. طی سالهای گذشته، طلابی از 35 کشور جهان، تحصیلات حوزه ای خود را در این حوزه به پایان رسانده اند، که نزدیک به 1200 تن از این طلاب به عنوان «نیروهای فعال دینی»، فارغ التحصیل شده، در نقاط مختلف جهان به وظایف رسالتمند و هدفمند خود جامه عمل می پوشانند. در حال حاضر نیز چندین مدرسه علوم دینی در شهر مقدس کربلا و دیگر شهرهای عراق، و همچنین در زینبیه سوریه و در برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، بر مبنای روش اصیل اصلاح شده ای که از سوی معظم له بنا نهاده شده است، اداره می شوند.

از آنجا که آیت الله العظمی مدرسی کار رسانه ای را «رکن اول قدرت در جهان» می دانند، برای کار رسانه ای در جهان اسلام بسیار اهمیت داده اند؛ از همین رو، چندین روزنامه و مجله اسلامی، که به نوبه خود نقش سازنده ای در نشر اخبار جهان اسلام ایفا می کنند، با رهنمودهای معظم له تأسیس شده است. همچنین ایشان رسانه را تریبونی مهم برای فعالیت در راه خدا می دانند؛ بر این اساس، برای تربیت نیروهای رسانه ای و روزنامه نگار (نیروهایی که بتوانند توطئه های پنهان ضد اسلام و مسلمانان را رسوا نمایند)، دوره های زیادی را ترتیب دادند.

آیت الله مدرسی در سطح رسانه ای، برای خط مشی اهل بیت(علیهم السلام) (برگزیدگان خدای متعال و ترجمان کتاب الهی، همان کتاب بزرگی که معجزه خداوند بوده، می بایست از طریق فهم احکام و ارزشهای آیاتش، تا روز قیامت جاودان بماند)، ولایت و فرمانبرداری از رهبران الهی نیز اهمیت زیادی قائل هستند.

* شماری از مؤسسات رسانه ای، ذیل حمایت و رهنمودهای آیت الله مدرسی(مدّ ظلّه العالی)

ـ مجله «الشهید»: مجله ای که مردم در جهان اسلام، به طور گسترده از آن استقبال کردند؛ این مجله در نشر فرهنگ مبارزه اسلامی، در جهان عرب و اسلام تأثیر به سزایی داشت؛

ـ نشریه «الهدی»: این نشریه پس از بازگشت معظم له به زادگاهش (شهر مقدس کربلا)، طی رهنمودهای ایشان منتشر می شود؛

ـ گاهنامه «عاشورا»: به مناسبت دهه اول محرم هر ساله در ده شماره منتشر می شود؛

ـ فصلنامه «البصائر»: به مسائل امت اسلامی، به ویژه مسائل فکری و فرهنگی امت اسلامی می پردازد؛

ـ رادیو و تلویزیون «الهدی» در شهر مقدس کربلا؛

ـ شبکه ماهواره ای اهل البیت(علیهم السلام) (به مدیریت آیت الله سید هادی مدرسی، برادر آیت الله العظمی سید محمدتقی مدرسی): این شبکه، دفاع از مسائل امت، به ویژه مسائل پیرامون اهلبیت(علیهم السلام) را فرا روی خود قرار داده است؛

شایان توجه می باشد،‌ با رهنمودهای مستقیم آیت الله العظمی مدرسی، برای نشر فرهنگ اسلامی و آموزه های دین مبین اسلام، مراکز اسلامی مختلفی در کشورهای اسلامی و غیراسلامی تأسیس شده است.

* مراکز انتشاراتی، با هدف طبع و نشر کتب اسلامی

ایشان در جهت چاپ کتابهای اسلامی که در پیشبرد اهداف بسیار مؤثر می باشد، اقدام به تأسیس مراکز انتشاراتی نموده اند؛ از جمله آنها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

ـ دار المرکز الثقفی؛

ـ انتشارات مدرسی؛

ـ انتشارات بقیع؛

ـ انتشارات محبان الحسین(علیه السلام).

* مسجد، حسینیه، مرکز و مدرسه، با هدف دینْ پژوهی

در پی رهنمودهای معظم له، مساجد، حسینیه ها، مراکز و مدارس گوناگون دینْ پژوهی، در جای جای جهان تأسیس شده اند. برخی از آنها که در عراق وجود دارند، شامل موارد ذیل می شود:

ـ مسجد الإمام موسی بن جعفر(علیه السلام)، در کربلا؛

ـ مسجد القاسم بن الحسن(علیه السلام)، در کربلا؛

ـ مسجد ابو دشیر، در بغداد؛

ـ مسجد الصدیقة الطاهرة، در بغداد؛

ـ مسجد نور الحجة، در کربلا؛

ـ درمانگاه امام حسین(علیه السلام)، در کربلا؛

ـ مرکز پزشکی ام البنین(علیها السلام)، در کربلا؛

ـ صندوق قرض الحسنه امام حسین(علیه السلام)، در کربلا؛

ـ صندوق قرض الحسنه امام صادق(علیه السلام)، در کربلا؛

ـ مدرسه علمیه امام رضا(علیه السلام)، در کربلا؛

ـ مدرسه علمیه امام صادق(علیه السلام)، در کربلا؛

ـ مدرسه علمیه حضرت زینب(علیها السلام) (ویژه خواهران)، در کربلا؛

ـ مدرسه علمیه حضرت زهرا(علیها السلام) (ویژه خواهران)، در کربلا؛

ـ همچنین شماری مدرسه علمی (ویژه برادران و خواهران)، در شهرهای گوناگون عراق و برخی شهرهای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس.